انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز.

ساخت وبلاگ
+الان یه مدت گذشته و من متوجه شدم که از اسم "مهدیه" به قدری متنفرم که حاضرم یه قتل عام حسابی انجام بدم. از همه ی مهدیه های توی زندگیم فقط زخم دیدم. چند تا الان، چهارتا؟ خیلی بیشتر. این چهارتا فط جلوی چشمن. همین. +من الان درد دارم و زخمیم. چرا هیچ کس باور نمی کنه خوب بودن چه انرژی ای از من می بره؟ خو انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز....
ما را در سایت انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : observer137 بازدید : 165 تاريخ : جمعه 6 مرداد 1396 ساعت: 6:01

+حالا درسته که من هی میگم ناتانائیل به احساسات من اهمیت نمی ده و نظر من براش مهم نیست و نمی ذاره از ناراحتیا و دردام حرف بزنم، اما ناموسن، به خودش نگید، خیلی خوبه که آدم یه نفر رو داشته باشه که اینطوری نذاره ضعیف بازی در بیاره. چون یه مدت که ادای آدمای قوی رو در بیاری حتی اگه حس بدی داشته باشی ولی ک انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز....
ما را در سایت انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : observer137 بازدید : 210 تاريخ : جمعه 6 مرداد 1396 ساعت: 6:01

+بحث اصلا در مورد این نیست که همه ی زنا از گل خوششون میاد. مثلا خود من. من به گلا حساسیت دارم. باعث میشن اونقدر عطسه کنم که دیگه نتونم ببینم. زیاد هم روح لطیفی ندارم. بیشتر ترجیح می دم به مورچه ها و زنبور های توی گلها فکر کنم و عاقل باشم تا اینکه بوشون کنم. آدم مسئولیت پذیر گل دوست و با احساسی هم نی انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز....
ما را در سایت انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : observer137 بازدید : 195 تاريخ : جمعه 6 مرداد 1396 ساعت: 6:01

+باید یه جور نفرین باشه. مثلا مثل نفرین امتحانات. یا نفرین درس خواندن. به این صورت هم پیش میره که امتحانایی که نمی خونی رو بیست میشی و امتحانایی که خیلی میخونی رو به وسعت و عمقی گند می زنی که در نوع خودش یه جورایی باورنکردنیه.:| آره و الان جادوگر بد قصه منو از ازل تا ابد برای این قضیه نفرین کرده. من انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز....
ما را در سایت انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : observer137 بازدید : 207 تاريخ : جمعه 6 مرداد 1396 ساعت: 6:01

+خبر دست اول. روز آخر امتحانات نهایی. (آره، دست و جیغ و هورا و از خود بی خود شدنای هیستریک با صدای جیغ در پس زمینه و صدای شکستن چند شیشه به نماد رهایی از قفس) بنا به رسم قدیمی با ادمیرال و مهدی رفتیم بیرون. همراه با مجوز رسمی پدر جانم جهت انجام هر گونه عمل ناشایست و ناهماهنگ با قوانین و تعابیر وزارت انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز....
ما را در سایت انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : observer137 بازدید : 188 تاريخ : جمعه 6 مرداد 1396 ساعت: 6:01

+حسش مث تنها بودن توی یه جزیره ی دور افتاده ست. خوب، نه،راستش یه جورایی، بهتر میشه وقتی یه جزیره ی دورافتاده رو در نظر بگیرین که دوربین داره و باهاش میشه تمام جزیره های دیگه رو هم رصد کرد و دوستای من روی جزیره های دیگه پراکنده ن. در حقیقت اونایی که دوستای منم نیستن هم روی جزیره های دیگه پراکنده ن! آ انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز....
ما را در سایت انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : observer137 بازدید : 155 تاريخ : جمعه 6 مرداد 1396 ساعت: 6:01

+نمی دانم کدام یک اثر مخرب تری روی ذهن دارد. گرسنگی؟ بی خوابی و پرخوابی متناوب؟ آهنگ گوش دادن 24 ساعته؟ سریال های متعدد و این حقیقت که در واقع مدت زیادی است که اصلا دست به کتاب نزده ام و خیالپردازی های بیمارگونه کرده ام؟ چه پکیج کاملی. کاملا مناسب برای یک تابستان جذاب. مرداب و گنداب بودنش را خودم هم انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز....
ما را در سایت انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : observer137 بازدید : 176 تاريخ : جمعه 6 مرداد 1396 ساعت: 6:01

+جالبه که با خوندن سیر گذرای نوشته ها خیلی واضح به تغییر دوران و گذر از یه مرحله ی زندگی به مرحله های بعدی رو میشه فهمید! از سال سوم، به سال چهارم. جدی نبودن تموم شد. الان دیگه همه چیز جدیه و کم کم داریم باهاش کنار میایم. خیلی هم خوب. حس و حال تابستون تعدیل شده و خوبه الان. فکر کنم اگه یه تابستون پر انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز....
ما را در سایت انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : observer137 بازدید : 178 تاريخ : جمعه 6 مرداد 1396 ساعت: 6:01

بازگشت غرور آمیز و مفتخرانه و ... نه چندان درخشان خودم رو نه تنها جشن می گیرم بلکه کیک هم می گیرم. چون من بزرگترین هوادار خودم هستم. همیشه بوده م. بزرگترین و پیگیر ترین. اصلا برای همین هم سر پا مانده م. چون هر دفعه که داشتم غرق می شدم، خودم در آخر یقه ی خودم را گرفته ام و خودم را از دریای وسیعی که آ انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز....
ما را در سایت انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : observer137 بازدید : 159 تاريخ : جمعه 6 مرداد 1396 ساعت: 6:01

+وی سیفون مغزش را می کشد و هر چیزی که بود و نبود را راهی ماورا می کند. وی همه چیز را به حالت تعلیق در می آورد. وی می خوابد و می خوابد و می خوابد. وی فکر نمی کند. وی دیگر غصه ی احساسات نداشته اش را نمی خورد. او بیشتر نگران وزنش است که روز به روز زیاد تر می شود و انگار قرار است تمام اعتماد به نفس های انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز....
ما را در سایت انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : observer137 بازدید : 178 تاريخ : جمعه 6 مرداد 1396 ساعت: 6:01